گروه مشاوران کسب و کار کارفرمانیوز
کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله
تبادل
لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
مجله الکترونیکی اتاقک
و آدرس
otaghack-site.tk
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
«روز واقعه» در «آژانس شيشهاي» بود و در فضايي كه «بوي پيراهن يوسف» پر شده بود ما را «از كرخه تا راين » برد. «شب بيست و نهم» در «آخرين پرواز» «بازمانده» بود كه «دوئل» «مرد ناتمام» را به خاطر يك «سوءظن» با «تفنگ شكسته» مشاهده كرد و بعدها در «گردباد» براي «مريم مقدس» و «ترانه ۱۵ ساله» هم موسيقي ساخت. مجيد انتظامي سال ۱۳۲۶ در تهران ديده به جهان گشود و به همت پدري كه عزت سينماي ايران است بزرگ شد. او آثار ماندگاري در حوزه موسيقي فيلم و سمفوني در كارنامه خود ثبت كرد. اين روزها كه سمفوني «كارون» را به اتمام رساندهاست ساخت اثري با نام و فضاي «رستاخيز» ذهن و دلش را به خود مشغول كرده است. گفتوگويي با اين هنرمند داشتيم كه در ادامه ميخوانيد:
آقاي انتظامي از تازهترين ساختهتان سمفوني كارون بگوييد.
وقتي كه پيشنهاد ساخت اين اثر به من داده شد و سد كارون را به من نشان دادند در شرايط جسمي و روحي خوبي نبودم، وقتي آدم از كنار اين سد رد ميشود شايد دانستن اينكه زير سد چه ميگذرد دشوار باشد. از سد كارون ۳ كه بازديد داشتم به خودم باليدم كه ايرانيها در همه رشتهها اگر فرصت كار داشته باشند و به آنها امكانات داده شود خواهند درخشيد. آن عظمتي كه در اين سد ديدم در من اين ترس را به وجود آورد كه موسيقي من چطور ميتواند اين عظمت را نشان دهد، خود سوژه نيز به دليل شاد بودنش براي من جذابيت خاصي داشت بهخصوص كه قرار بود درباره آب بنويسم. اگر دقت كنيد تمام قسمتهاي مختلف يك رودخانه ريتم خاص خودش را دارد به همين جهت موسيقي من سراسر ريتمهاي مختلف بود و نخستين تلاشم اين بود كه نيايم فرم را فداي محتوا كنم چون پافشاري دارند كه اگر سمفوني است بايد تمام قواعد در آن رعايت شود، وقتي شما در قطعهاي كلاسيك گيتار ميگذاريد ديگر آن قالب شكسته ميشود. من به اين دليل كه اين كار بتواند با عام جامعه ارتباط برقرار كند تصميم گرفتم از قواعد صرفنظر كنم به نفع خود اثر، اين كار براي اركستر سمفونيك و گروه سازهاي پاپ مثل گيتار،گيتارباس، درام و سازهايي چون دف و دمام نوشته شده است. نوع كمپوزيسيون با فرمهايي كه من هميشه كار كردهام اختلاف بسياري دارد و از هارمونيها وآكوردهايي استفاده كردهام كه در كارهاي ديگرم كمرنگ بوده يا اصلاً نبودهاست سعي كردهام يك قطعه عاشقانه بنويسم.اين اثر با چهارگيتار شروع ميشود ويك فضاي كاملاً عاشقانه را تداعي ميكند. شما ميتوانيد از ميان گيتارها صداي شرشر باران را بشنويد. در قسمت دوم كه هارپ نواخته ميشود صداي موج دريا به گوش ميرسد، ساخت اثربشدت كند پيش ميرفت چراكه من ميخواستم آن حس و حالي كه بايد درآن وجود داشته باشد، به همين دليل بارها صفحاتي كه با مداد نوشته بودم را پاك ميكردم ياگاهي ميشد ۴۰ صفحه را يكجا پاره كنم و دوباره از اول شروع كنم. روزي ۱۲ ساعت كار ميكردم كه در نهايت ساخت اين اثر يكسال به طول انجاميد، سختي و پيچيدگي اثر به حدي بود كه براي ضبط آن بعضي گروهها حضورشان در استوديو دو سه روز طول ميكشيد. قرار بود تا حالا اجرايمان را هم روي صحنه ميبرديم اما به دليل مشكلاتي ازجمله همزماني كار با سمفوني غدير ساخته آقاي شريفيان من به ناچار عقبنشيني كردم چراكه هردوي اين اثر قرار بود توسط اركستر سمفونيك تهران اجرا شود كه سمفوني غدير به دليل مناسبتي بودنش در اولويت قرار داشت.
هرجا توصيفي از اين سمفوني كردهايد گاهي آن را شادترين سمفونيتان نام بردهايد، گاهي عاشقانه بودنش را توصيف كردهايد و از تنوع موسيقي و سازها در اين اثرگفتهايد آهنگسازان ما همواره عشق را در موسيقي غمگين روايت كردهاند. چطور ميتوان يك قطعه شاد، عاشقانه نيز باشد و چگونه به اين تنوع سازها رسيدهايد؟
اگر به آب اين نعمت خدا بنگريد در خودش ريتمهاي مختلفي دارد، درضمن هر موسيقي عاشقانهاي صرفاً نبايد غمگين باشد. يك موسيقي عاشقانه ميتواند عرفاني باشد وريتمهاي مختلف را درخود جاي دهد.سعي من در اينكار اين بود كه مقدار زيادي ازفضاي كلاسيك دور شوم نه اينكه صرفاً به سمت موسيقي پاپ بروم يا فقط موسيقي سنتي باشد. مقداري فرم را فداي تنوع موسيقي كردم. سمفوني كارون چهارفصل دارد و هرفصل گوياي يك ايده است. موسيقي با ۴ گيتار آغاز ميشود؛ سازي كه براي نسل جوان جذابيت دارد. بازهم فضاي كلاسيك با اين سازهاي پاپ حفظ شده است به جاي اينكه مردم درآغاز اجرا شاهد حضور يك اركستربزرگ باشند اين چهارنوازنده گيتار را ميبينند و خواننده گروه كر در ابتدا ميخواند «همراه من آواز من بشنو» به جاي اينكه اركستر با كر سؤال و جواب داشته باشد سازهاي گيتارباگروه كر سؤال و جواب دارند.سليقههاي مختلف كه به اين موسيقي آگاهي دارند يا ندارند و اين موسيقي را گوش دادهاند بر اين عقيدهاند كه كارجالبي شده است، البته بايد قضاوت را به بعد از انتشار اثربگذاريم.
با اين تفاسيرشما با سمفوني كارون به فضاي جديدي در كارنامه كاريتان رسيدهايد، اين تصميم به عمد صورت گرفت؟
من موسيقي را براي خودم مينويسم چون قراراست با اين موسيقيها زندگي كنم. در اين اثر هم نخواستم فقط وظيفهاي را انجام دهم بلكه به ماندگاري آن نيز فكر كردهام. من در اين اثر از فضاهايي كه تاكنون كار كردهام دور شدم البته شايد شما اثر را بشنويد نظر ديگري داشته باشيد و بگوييد سمفوني كارون نيز در ادامه كارهاي قبلي انتظامي ساخته شده اما من اينبار ميخواستم به مخاطب نزديك شوم به همين دليل از كلام بيشتر بهره بردم چون هميشه معتقدم موسيقي به اندازه كافي گوياست و نياز به كلام ندارد. در كارهاي گذشته من كر ديالوگ ندارد اما اينبار به كلام تأكيد شده است.
خوانندگي اثر را سالارعقيلي برعهده گرفته است، چطور به انتخاب او رسيديد؟
اگر من در همه اين سالها كه كاركردهام آهنگساز خوبي نشده باشم حداقل ميتوانم صداها را تشخيص دهم و بگويم چه صدايي خوب است.سمفوني كارون را براساس صداي سالارعقيلي نوشتم،عقيلي صدايي حماسي دارد كه اين به ندرت اتفاق ميافتد. خواندن سمفوني كارون براي او هم خيلي ساده نبود و از نگاه بسياري خوانندگي اين سمفوني براي او نيزتجربه مسيري تازه در كارنامه هنرياش بود. ايشان نسخه صوتي اين اثر را خواندهاند ولي براي اجراي صحنهاي بايد خواننده ديگري را انتخاب كنيم ايشان آن زمان در ايران نيستند.
بيشتر آثاري كه شما ساختيد حول محور دفاع مقدس ميچرخد نخستين چيزي هم كه بعد از ذكر نام كارون به ذهن متبادر ميشود جنگ و دفاع مقدس است در اين اثرچطور به اين نگاه رسيدهايد؟
من بعد از جنگ مشاهده ميكردم برنامههايي كه تحت عنوان دفاع مقدس در كشور برگزار ميشود آن ارزشي كه بايد داشته باشد ندارد و يك سري مراسم سطحي برگزار ميشود به همين دليل عزمم را جزم كردم و نخستين كنسرتم را در اين حوزه برگزار كردم كه سمفوني اين فصل را با من بخوان حركتي در اين راستا بود. اين حركت به قدري پربار بود كه سالهاي بعد كسي جرأت نميكرد اثري سرسري در اين حوزه اجرا كند و بعد از آن سمفونيهاي مقاومت،ايثار و انقلاب را ساختم كه همه پربار بود مثلاً در سمفوني انقلاب چهل نوازنده دف را بين جمعيت داشتم و مردم را غافلگير ميكردم در كارون هم كه به نوعي در قالب دفاع مقدس است به شهدايي كه در اين دوران جان خود را از دست دادهاند و عدهاي شيميايي شدهاند اشاره شده است.
شما موسيقي دفاع مقدس را بسيار عيني روايت ميكنيد آيا در دوران جنگ در جبههها حضور داشتيد؟
وقتي جنگ شد من بشدت بيمار بودم و نميتوانستم سركار بروم، آثاري هم كه ساختم در دوران بيماريام نوشته شده است چندين بار با سازهاي اركستر سمفونيك در خط مقدم جبهه حضور داشتم، چيزي كه درجبهه ديدم جنگ و زد وخورد نبود من يك فضاي عاطفي عميق را درآنجا ديدم و تلاش كردم همان را درآثارم بگنجانم شما وقتي موسيقي از كرخه تا راين،اين فصل را بامن بخوان و ايثار را گوش ميدهيد با يك فضاي سراسر عاطفي مواجه ايد هرآهنگسازي بنابه شناخت خودش سعي ميكند به مردم نزديك شود. موسيقي رشتهاي نيست كه بهصورت علمي درايران ريشه داشته باشد چراكه همواره برخورد صحيحي با موسيقي نشده است هنوز برخي فقها آن را حرام ميدانند هنوز هيچكس نيامده بگويد موسيقي يك علم است و همچون يك چاقوي جراحي عمل ميكند اگر شما چاقو را به دست يك نااهل بدهيد جان يك انسان را به خطر انداختهايد و اگر به دست يك اهل بگذاريد جان آن آدم را نجات دادهايد؛ موسيقي هم همينطور است ساز اگر به دست نااهل بيفتد مطرب بيرون ميآيد و اگر به دست اهلش بسپريد عرفان متولد ميشود. چشم بسته نميتوان علمي را كه جزو سختترين علمهاي دنياست و تأثير بسزايي بر روان آدمها دارد ردكرد؛ علمي كه بعد از سالها تحصيل وقتي قرار است قلم به دست بگيريد وبنويسيد متوجه ميشويد چيزي بلد نيستيد چراكه يك آهنگساز به جامعه شناسي نياز دارد و اين كار را دشوار ميكند بنابراين، اين رشته، رشتهاي نيست كه چشم بسته برايش حكم صادر كرد بلكه بايد دلسوزانهتر و عميقتر به آن نگاه كرد. ما به نسبت رشتههاي ديگر در موسيقي با ظرفيتهايي كه داريم پيشرفت كمتري كردهايم زيرا موسيقي در اين چارديواري ميچرخد و مرزهاي ايران را جز به همت عدهاي آهنگساز پشت سر نگذاشته، اينكه مسئولان سالي يك قطعه به آهنگسازان سفارش ميدهند كم است زيرا گنجينههايي است كه براي نسل بعد ميماند و روزي نسل آينده پروندهها را رو خواهد كرد و متوجه خواهد شد چه كسي صادقانه، چه كسي سطحي، چه كسي براي پول و چه كسي براي خود موسيقي كاركرده است. اگر عدهاي از اين موسيقي سوءاستفاده ميكنند بايد جلوي آنها را گرفت نه جلوي كل موسيقي. اگر زير دست جراحي دونفر ميميرند نبايد به كل جراحي را تعطيل كرد چرا كه به اين صورت تعداد بيشتري خواهند مرد در موسيقي هم عدهاي شيطنت ميكنند بايد جلوي شيطنتها را گرفت نه اين كه موسيقي را تعطيل كرد.
چرا سمفوني «اين فصل را بامن بخوان» باتأثيري كه داشت براي سالهاي بعد اجراي مجدد نشد؟
اينكه مسئولان به فكر اثري تازه باشند خوب است اما نوع برخي كارها حكم ميكند چندين بار اجرا شود و جزو رپرتوارهاي يك اركستر باشد، متأسفانه اثري كه در ايران عنوان مناسبتي ميگيرد اجتماع به آن بها نميدهند در حاليكه تمام كارهاي بزرگ دنيا سفارشي بوده است. آثاري كه بتهوون و موتزارت ساختهاند با سفارش جاهاي مختلف كه در آن زمان دربار بوده است صورت گرفته، مثلاً شوستاگويچ آهنگساز بزرگ روس به جبهه ميرفته، دولت او را بازميگردانده تا موسيقي بسازد. سياستمداران چنين برخوردي با هنرمندان داشتهاند و اجازه ميدادند آنها در رشته خودشان فعاليت كنند كه اگر غير از اين باشد هنرمند هرز ميرود. ما كارهاي مناسبتي با ارزشي داريم. من هيچوقت به آثاري كه ساختهام نگاه سياسي نداشتهام بلكه همواره به ماندگاري آن فكر ميكردم و به اين كه كاري كنم كه درآينده فرزندم از اينكه من پدرش بودم سرش را پائين نگيرد. ما كارخانهدار و سرمايهدار نيستيم كه ويلا و زمين براي فرزندانمان به ارث بگذاريم. چيزي كه من از پدرم به ارث بردم خانه و ماشين نبوده، او فرهنگش را براي من به ارث گذاشته، نميخواهم فردا كه فرزندم موسيقي من را گوش ميدهد شرمنده شود.
منبع:روزنامه ایران
نظرات شما عزیزان: